کلبه عشق

عشق من شکوفه

کلبه عشق

عشق من شکوفه

به یاد غربت دل عاشق - مجتبی پیری

به یاد غربت دل عاشقان

ای شاهد پرپر شدنم کنون که سیل واژه ها سد سکوت را می شکند و جمله ها را همچو آب خروشان بر بسته کاغذ جاری می سازم شاید تو ندانی که بر من چه می گذرد نمی دانی چون حکایتش با تو نگفته ام بدینسان غافلی که جدائیت تلخ ترین حادثه ایام من می باشد و بر این باور که باید برای تو گریه کنم پرده بی دیدار می افکنم کنون موسیقی احساس غم بر کوچه باغ فکرم طنین انداخته و تو همچون حقیقتی سرشار از هزاران خاطره ی تلخ و شیرین در آن تبلور می کند ... روزی که بیایم از تو خواهم پرسید آیا الفبای گریه می دانی ؟

شاید به من بیاموزی تا بر صفحه ی سفید اما سیاه از خطهای غم انگیز دفترم بگریم

این دفتر که همانا بارش ملایم ترانه و سرود بر سرزمین یادت است به تو تقدیم می کنم هر چند که آنقدر زیبا ننوشته ام که علاقه ی بی حد و حصرم را به تصویر بگشانم و می دانم که طبع جویا و کنجکاو تو را  راضی نخواهد کرد .

نظرات 2 + ارسال نظر
روز چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:20 ق.ظ http://rooz2005.blogsky.com

سلام
کلبه عشق تعبیرزیباییست.
موفق باشی.
روزبه روز شد.

حامد چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:34 ق.ظ http://hamedgh.blogsky.com

بابا وبلاگ نویس....بابا طراح....بابا عاشق..بابا..بابا..بابا.... در کل کارت عالیه ....یه سری هم به وبلاگ ما بزن هر چند که به پای شما نمی رسه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد